عوامل کثرتیکی از بحثهایی که در آن بین مشائین و شیخ اشراق اختلاف وجود دارد و میتوان گفت به یک معنی خاستگاه بحث تشکیک در ماهیت است اقسام کثرتی است که در حقایق میتوان فرض کرد. ۱ - دیدگاه مشهور بین فلاسفه مشاءمشهور بین فلاسفه مشاء این بود که به طور کلی در میان اشیاء بیش از سه نوع کثرت نمیتوان یافت. اما شیخ اشراق با مخالفت با این ایده به طرح نوع چهارمی از کثرت پرداخت که در حقیقت همان کثرت تشکیکی بود. مشائین با اینکه تشکیک را در برخی از مفاهیم پذیرفته بودند، اما به هنگام توجیه خارجی این نوع کثرت، آن را به یکی از اقسام سهگانه کثرت که مشهور بین مشائین بود برمی گرداندند. اما شیخ اشراق با اصرار بر نوع چهارم به اثبات آن پرداخته و ادله مشائین را در این خصوص مورد نقد قرار داد. روشن است که برای تحقق کثرت بین دو چیز، حداقل یک جهت افتراق لازم است. چرا که اگر دو شیء مفروض مانند الف و ب از هر جهتی یکسان باشند و از هیچ جهتی کوچکترین تفاوتی با هم نداشته باشند نمیتوان گفت این دو، اصلا دو چیزند، بلکه در حقیقت بین آنها وحدت حقیقی برقرار است و به عبارت دیگر اصلا این دو، دو چیز نیستند، بلکه یک چیز است که دو اسم بر رویش گذاشته شده است. از طرف دیگر دو چیز که به سبب یک جهت افتراق از هم متمایز شدهاند و به همین سبب کثرتی پدید آمده است، اقلا از آن حیث که عنوان شیء و مانند آن بر هر دو صادق است با هم اشتراک خواهند داشت. بنابراین میتوان گفت هر دو امر کثیری حداقل یک جهت وحدت و یک جهت کثرت دارند و بدون این دو جهت دوئیتی برقرار نمیشود. [۱]
نظام حکمت صدرایی، عبدالرسول عبودیت، ص۱۷.
۲ - کثرت در نزد مشائینمشائین معتقد بودند کثرت به طور کلی سه نوع میباشد و غیر از آن ممکن نیست. از نظر ایشان دو امری که غیر هم هستند به یکی از انحاء سهگانه کثرت با هم تغایر خواهند داشت: ا. کثرت ناشی از امور عرضی؛ مانند کثرتی که دو فرد از یک ماهیت نوعیه دارند. مثل کثرت زید و عمرو. ب. کثرت ناشی از فصول؛ مانند کثرتی که دو نوع از انواع یک ماهیت جنسی با هم دارند. مثل کثرت انسان و فرس. ج. کثرت ناشی از تمام ذات یا ماهیت؛ مانند کثرتی که دو مقوله با هم دارند. مثل کثرت و تغایر کم و کیف که هر کدام غیر از دیگری است و تباین به تمام ذات دارند. ابن سینا در موارد مختلفی تصریح کرده است معنی واحد، بما هو واحد و بالذات نمیتواند کثرت پیدا نماید. چون لازمه چنین تکثری این است که حتی یک فرد هم از این معنی محقق نشود. به عبارت دیگر کثرت تشکیکی از نظر ابن سینا ممکن نیست. [۲]
التعلیقات شیخ، ص۲۲۲، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی.
استدلال ابن سینا در نفی کثرت معنی واحد این گونه است:ا. اگر معنی واحد بالذات متکثر شود هیچ فردی از آن موجود نخواهد شد. زیرا: ب. هر فردی از ماهیت دارای همان ماهیت است، بنابراین در عین فرد بودن باید متکثر نیز باشد، زیرا: ج. مطابق فرض، متکثر بودن ذاتی این ماهیت است و فرد نیز به سبب دارا بودن ذات، خصوصیت آن را خواهد داشت. د. اگر قرار باشد فرد در عین فرد بودن کثیر نیز باشد هرگز موجود نخواهد شد، زیرا لازمه اش تناقض است. یعنی هم فرد باشد و هم فرد نباشد. ه. نتیجه این سخن این است که کثیر هم موجود نخواهد شد. چرا که از ترکیب افراد است که کثیر به وجود میآید. ۳ - دیدگاه شیخ اشراقشیخ اشراق با این دیدگاه مخالفت نموده و نوع چهارمی از کثرت را مطرح میکند. به اعتقاد وی گاهی کثرت میتواند ناشی از شدت و ضعف یک حقیقت باشد، به طوری که بدون آنکه چیزی خارج از ذات آن حقیقت بر وی اضافه گردد خود ذات شدید و ضعیف گردد. وی برای این قسم، به امور مختلفی، همچون کثرتی که در سیاهی شدید و ضعیف و خط کوتاه و بلند وجود دارد مثال میزند. روشن است که سهروردی برای اثبات این نکته باید دلایلی را که مشائین در نفی کثرت نوع چهارم بیان کردهاند نقد کرده و رد نماید، وی این کار را در جاهای مختلفی انجام داده و به صورتی مبسوط به نقد ادله مشائین پرداخته است. [۳]
مجموعه مصنفات شیخ اشراق، سهروردی، ج۱، ص۳۳۳_ ۳۳۴.
از نظر شیخ اشراق مشائین خود نیز میپذیرند تمام ماهیات به یک نحو بر افرادشان واقع نمیشوند. از طرف دیگر میدانیم که ایشان ماهیات را خارجی میدانند و اگر گفته میشود سیاهی شدید و ضعیف است منظورشان این است که سیاهیای که در خارج است یا شدید است یا ضعیف. و بالاخره اینکه قوام تشکیک به این است که آنچه مابه الامتیاز امور مشکک است باید عین مابه الاشتراک باشد یا حداقل این است که در تشکیک خاصی چنین است و مشائین نیز با اینکه تشکیک عامی را مطرح کردهاند، اما تشکیک خاصی را نیز قبول دارند. با توجه به این سه نکته گفته میشود در سه قسم مشهور کثرت ، ممکن نیست ما به الاشتراک و مابه الامتیاز امور متکثر یک نحو حقیقت باشد، چرا که در این سه نحو کثرت، در مواردی که حقیقتی مانند ماهیت نوعیه امور متکثر مابه الاشتراک آنهاست، حقایق دیگری، یعنی حقایقی عرضی، مابه الامتیاز است و در مواردی که حقیقت مذکور مابه الامتیاز است، حقایق عرضی مابه الاشتراک است و در مواردی که حقیقتی ذاتی مانند جنس مابه الاشتراک است حقایق ذاتی دیگری مانند انواع فصول ما به الامتیاز است. پس برای حصول هر یک از این سه نحو کثرت، ضرورتا باید حقایق متفاوتی در کار باشد و ممکن نیست هیچ یک از این سه نحو کثرت را فقط با یک نحو حقیقت داشت. در حالی که در تشکیک، وحدت مابه الاشتراک و مابه الامتیاز لازم است. همین امر نشان میدهد فقط با داشتن یک نحو حقیقت میتوان کثرت داشت. نتیجه آنکه ارجاع این نحو تمایز به یکی از سه قسم مذکور ممکن نیست و باید آن را قسم چهارمی از تمایز انگاشت. [۵]
درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، عبدالرسول عبودیت، ص۱۴۲.
شیخ اشراق این مطلب را در ضمن اشکالی که به استدلال مشائین مبنی بر اثبات اختلاف نوعی کیفیات شدید و ضعیف وارد میکند، آورده است. یعنی مشائین با توجه به اینکه معتقد بودند تمامی کثرتهای موجود در خارج یا ناشی از تباین به تمام ذات است یا ناشی از اختلاف در جزء ذات (فصل) است و یا ناشی از امور عرضی است، اختلاف موجود در کیفیات مشکک همانند سیاهی شدید و ضعیف را به اختلاف نوعی برمی گرداندند. شیخ اشراق در ضمن بررسی این دلیل سخن ایشان را رد کرده و میگوید این نوع از کثرت دلیل دیگری دارد و نمیتوان آن را به یکی از این سه قسم برگرداند؛ چرا که لازمه اش این خواهد شد که اساسا تشکیک انکار شود. زیرا اساس تشکیک وحدت مابه الامتیاز و مابه الاشتراک است. [۷]
مجموعه مصنفات شیخ اشراق، سهروردی، ج۱، ص۲۹۴_ ۲۹۵.
۴ - دیدگاه ملا صدراملاصدرا نیز شبیه همین سخن را دارد و حتی به نظر میرسد عین سخنان شیخ اشراق را تکرار کرده است. وی همانند شیخ اشراق عوامل کثرت را چهار نحو میداند. تنها فرقی که هست این است که او بر خلاف شیخ اشراق کثرت تشکیکی را مربوط به حقیقت وجود میداند، نه ماهیت. گرچه در ابتدای اسفار حتی آن را درباره ماهیت هم میپذیرد، اما در نهایت آن را رد میکند. وی تمایز حاصل از تفاضل در ماهیات را ابتدائا قسم چهارمی از تمایز برشمرده و آن را همراه وجود امری تشکیکی قلمداد مینماید، حتی در این نظریه بر اساس تشکیک در ماهیت مساله مثل افلاطونی را همان گونه که افلاطون مطرح کرده است طرح نموده و قبول میکند، [۸]
درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، عبدالرسول عبودیت، ج۱، ص۱۵۲.
[۱۰]
الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ملاصدرا، ج۱، ص۴۲۹ـ۴۳۰.
[۱۱]
الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ملاصدرا، ج۱، ص۴۳۱.
اما چنانچه گفته شد در نهایت از این نظر برگشته و تشکیک را فقط منحصر در وجود میداند. [۱۲]
الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ملاصدرا، ج۴، ص۲۱.
برای توجیه و جمع بین این دو قول میتوان دو پیشنهاد مطرح کرد. یک اینکه ملاصدرا در اول اسفار در مقام داوری بین مشائین و اشراقیین است و از آنجا که قسم چهارمی از کثرت واقعا وجود دارد، بنابراین ملاصدرا تمام اشکالات این نوع کثرت را که مشائین وارد کردهاند رد کرده و آن را میپذیرد و چون شیخ اشراق اولین بار این نوع کثرت را قائل شده و آن را به ماهیت نسبت داده به نظر میرسد ملاصدرا هم دارد از تشکیک در ماهیت دفاع میکند. اما در واقع قصد ملاصدرا فقط دفاع از کثرت نوع چهارم است. سپس ملاصدرا در جای مناسب، نظر خاص خود را مطرح کرده و میگوید کثرت نوع چهارم در حقیقت در وجود محقق میشود. پیشنهاد دوم اینکه همانند برخی از اساتید فلسفه بگوییم ملاصدرا ماهیات را همانند وجود و البته به تبع آن در خارج موجود میداند، لذا همانگونه که تشکیک در وجود واقع میشود در برخی از ماهیات نیز همین گونه است. بنابراین آنچه در اول اسفار گفته ناظر به همین نکته است و اما آنچه در جلد چهارم اسفار متذکر شده است ناظر به نفی تشکیک در ماهیت به صورت مستقل است. ۵ - دیدگاه امام خمینیامام خمینی مانند دیگر حکما برای کثرت اقسامی ذکر کرده است. به باور ایشان در برابر هر قسم از وحدت غیرحقیقی، کثرتی است چنانکه مقابل وحدت عددی کثرت عددی، مقابل وحدت نوعی، کثرت نوعی، مقابل وحدت جنسی کثرت جنسی و مقابل وحدت اعتباری کثرت اعتباری است، برای مثال اگر مجموع افرادی، واحد اعتبار شود، که صد مقابل آن نیز کثرت اعتباری خواهد بود. همچنین کثرت به دو قسم کثرت عرضی و طولی تقسیم میشود، در کثرت طولی دو شیء در ذات و ماهیت، متحدند ولی بهواسطه شدت و ضعف در مرتبه، از یکدیگر متفاوتاند و در اینگونه کثرت، فرد ضعیفتر، متقوم به فرد قویتر است. در کثرت عرضی دو شیء در یکمرتبهاند و آن کثرت به وحدت بازنمیگردد. [۱۳]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[۱۴]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۹۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
به باور امام خمینی سبب کثرت، منحصر در سه چیز است که از آن، کثرت نوعی و کثرت فردی جوهری و کثرت فردی عرضی حاصل میشود. منشا کثرت نوعی ماهیت است؛ زیرا وجود در ذات خود تکثری ندارد، اما وقتی از مرتبه صرافت خود تنزل کرد و حدود ماهوی پیدا کرد، در آن کثرت نوعی پدید میآید؛ زیرا هر ماهیتی در چیزی که به آن تقدم دارد، با ماهیت دیگر متفاوت است. سبب کثرت فردی جوهری نیز هیولی و ماده و لواح آن است. زیرا افراد جوهری که در نوع متحد باشند در هیولی و ماده جدایی دارند و هر مادهای با لواحق خود که زمان و مکان مخصوص است، سبب کثرت و تنوع افراد میشود و منشا کثرت عرضی موضوعات است که شیء بهواسطه تکثر موضوعات افراد خود متکثر میشود؛ زیرا عرض در وجود، متقوم به موضوع خود است و با تکثر موضوع متعدد میشود. [۱۵]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۷۵-۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
به باور ایشان کثرت منبع ظلمت و وحدت منبع نور و صفاست. ازاینرو توجه به کثرات، حجاب سالک است. [۱۶]
خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۷۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
امام خمینی بر این باور است که علاوه بر اینکه اشتغال به کثرات برای سالک حجاب محسوب میشود در مقام عبودیت نیز مشاهده عبادت و عابد نیز منافی با توحید حقیقی است. [۱۸]
خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۲۷۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۶ - پانویس۷ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عوامل کثرت». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : دیدگاه های فلسفی امام خمینی
|